پیام‌ها و دستخط‌های بیت ‌العدل اعظم

دستخط‌هایی در مورد عهد و میثاق

در رابطه با عهد و میثاق

١٢  شهرالملک  ١۶۴

١٨  فوریه  ٢٠٠٨

 

هیئت مجلّلۀ یاران ایران

دوستان عزیز و محبوب،

 

وصول نامۀ یکی از دوستان آن سامان را که محتوی سؤالاتی راجع به ولایت امر الله و بیت العدل اعظم است به اطّلاع شما عزیزان می‌رسانیم.  این جمع به ثبوت و رسوخ کامل احبّای ممتحن ایران بر عهد و میثاق الهی، که از جمله خصایص برازندۀ آن بندگان آستان جمال ابهی است، و آشنایی آن عزیزان با اصل وصایت در این دور مقدّس مطمئن می‌باشد، ولی در عین حال اگر هر یک از دوستان در این موارد سؤالی داشته باشد نباید به هیچ وجه در طرح آن درنگ نماید، زیرا دشمنان امر الله در کاشتن تخم شک و تردید از پای ننشسته‌اند.  به پیروی از اوامر حضرت عبدالبهاء که در امور مربوط به حفظ و صیانت امر الله باید همیشه هوشیار و مراقب بود، مناسب است که دوستان عزیز هر از گاهی آثار امری مربوطه و دستخط‌های بیت العدل اعظم در این زمینه را مطالعه و مرور نمایند.  بدین منظور مطالب ذیل را به اطّلاع آن هیئت محترم رسانده و به انضمام ترجمۀ فارسی سندی تحت عنوان "میسن ریمی و کسانی که او را دنبال کردند" را ارسال می‌داریم.

 

سؤالات مربوط به ولایت امر الله و بیت العدل اعظم را می‌توان با مطالعۀ دقیق آثار حضرت بهاءالله، حضرت عبدالبهاء و حضرت ولیّ‌امرالله و توضیحات بیت العدل اعظم که به فرمودۀ حضرت عبدالبهاء در بارۀ "آنچه اختلاف واقع یا مسائل مبهمه و یا مسائل غیر منصوصه" مذاکره خواهد نمود و "هر چه تقرّر یابد همان مانند نصّ است"، پاسخ داد.

 

قبل از صعود حضرت عبدالبهاء در سال١٩٢١ میلادی، تمهیداتی که آن حضرت برای صیانت امر الله و پیشرفت مستمرّ آن در قرون و اعصار آینده در الواح وصایای خود فراهم فرموده بودند برای عموم احبّا نامعلوم بود.  چون تشکیل بیت العدل اعظم در آثار مبارکه به وضوح ذکر شده بود، احبّا در انتظار تأسیس آن مؤسّسه بودند، ولی به روشنی معلوم نبود که نفسی به عنوان ولیّ امر الله وجود خواهد داشت.  حضرت شوقی افندی نیز بعدها فرموده بودند که ایشان قبلاً هیچ اطّلاعی راجع به مقام آیندۀ خود نداشتند.  چنانچه از قول هیکل مبارک نقل شده است، حدّ اکثر به ذهن آن حضرت خطور ‌کرده بود که شاید به عنوان نوۀ ارشد حضرت عبدالبهاء مسئولیّت ترتیب انتخابات بیت العدل اعظم به ایشان محوّل شده باشد.  تنها پس از تلاوت الواح مقدّسۀ وصایا بود که مؤسّسۀ ولایت امر الله به طور گسترده‌ای شناخته شد و جامعۀ بهائی در سراسر جهان به مقام حضرت شوقی ربّانی به عنوان مرجع امر الهی که همگی باید به او توجّه نمایند پی برد.

 

مطالعۀ دقیق الواح مقدّسۀ وصایای حضرت عبدالبهاء این مسئله را روشن می‌سازد که هیکل مبارک در آن سفر منیع به وضعیّتی مقدّر و محتوم اشاره نفرموده‌اند، بلکه برای موقعیّت‌های مختلفی که امر مبارک در آینده ممکن است با آن روبرو شود تمهیداتی فراهم ساخته‌اند.  به طور مثال قسمت دوم الواح وصایا که در آن، فقط به بیت العدل اعظم اشاره شده و از ولایت امر الله ذکری نیامده، در زمانی مرقوم گردیده بود که حیات هیکل مبارک شدیداً در معرض خطر بود و حضرت شوقی افندی سنین صباوت را می‌‌گذراندند.  در همان ایّام حضرت عبدالبهاء تمهیدات لازم برای تشکیل بیت العدل اعظم را فراهم و مقرّر فرمودند که چنانچه خطری که ایشان را تهدید می‌کرد به وقوع پیوندد انتخاب بلافاصله انجام پذیرد.  به الطاف الهی خطر مرتفع و بحران برطرف گردید و نهایتاً پس از سالیان دراز حضرت شوقی افندی، به عنوان ولیّ امر الله و مرجع اهل بهاء، زمان تشکیل بیت العدل اعظم را تعیین فرمودند.  در ابتدا آن حضرت در این فکر بودند که شاید بزودی بعد از صعود حضرت عبدالبهاء این انتخابات را برگزار نمایند.  اگر این انتخابات صورت می‌گرفت بیت العدل اعظم و ولیّ امر الله در یک زمان به انجام وظایف خود مشغول می‌شدند.  البتّه می‌دانیم که ارادۀ مبارک بر این قرار گرفت که اوّل ارکان نظم اداری در سطوح محلّی و ملّی تأسیس و مستحکم گردد و مآلاً بیت العدل اعظم چند سال پس از صعود هیکل مبارک تشکیل شد.  انتقال امر الهی از دورۀ ولایت به دورۀ بیت العدل اعظم، با چنان آسانی و آرامی نسبی، را می‌توان نتیجۀ تمهیدات خاصّ الواح وصایا دانست.

 

الواح وصایای حضرت عبدالبهاء واضحاً امکان تعیین جانشینی برای حضرت شوقی افندی را فراهم می‌آورد و لهذا در بعضی از توقیعات مبارکه و دستخط‌های صادره از طرف هیکل مبارک در طیّ سی و شش سال دورۀ قیادت ذکر ولاة آیندۀ امر الله آمده است.  امّا در آثار بهائی ادامۀ سلسلۀ ولاة امر الله در این دور اعظم تضمین نشده ولی به امکان اختتام آن اشاره شده است.  حضرت بهاءالله در کتاب مستطاب اقدس می‌فرمایند:

 

قد رجعت الاوقاف المختصّة للخیرات الی اللّه مظهر الایات لیس لاحد ان یتصرّف فیها الّا بعد اذن مطلع الوحی و من بعده یرجع الحکم الی الاغصان و من بعد هم الی بیت العدل ان تحقّق امره فی البلاد لیصرفوها فی البقاع المرتفعة فی هذا الامر و فیما امروا به من لدن مقتدر قدیر والّا ترجع الی اهل البهآء الّذین لا یتکلّمون الّا بعد اذنه و لا یحکمون الّا بما حکم اللّه فی هذا اللّوح اولٓئک اولیآء النّصر بین السّموات و الارضین لیصرفوها فیما حدّد فی الکتاب من لدن عزیز کریم.

 

با صعود حضرت شوقی افندی موقعیّتی که در این بیان مبارک ذکر گردیده پیش آمد، یعنی مرجعیّتی که به اغصان — اوّل به حضرت عبدالبهاء و سپس به حضرت ولیّ‌امرالله — اعطا شده بود قبل از تشکیل بیت العدل اعظم خاتمه یافت.

 

حضرت عبدالبهاء در الواح مقدّسۀ وصایا با وضوح و صراحت کامل شرایطی را که حضرت شوقی افندی می‌بایستی برای تعیین جانشین خود رعایت نمایند چنین بیان فرموده‌اند:

 

ای احبّای الهی باید ولیّ امر اللّه در زمان حیات خویش من هو بعده را تعیین نماید تا بعد از صعودش اختلاف حاصل نگردد و شخص معیّن باید مظهر تقدیس و تنزیه و تقوای الهی و علم و فضل و کمال باشد لهذا اگر ولد بکر ولیّ امر اللّه مظهر ألولد سرّ ابیه نباشد یعنی از عنصر روحانی او نه و شرف اعراق باحسن اخلاق مجتمع نیست باید غصن دیگر را انتخاب نماید و ایادی امر اللّه از نفس جمعیّت خویش نه نفر انتخاب نمایند و همیشه بخدمات مهمّهٴ ولیّ امر اللّه مشغول باشند و انتخاب این نه نفر یا باتّفاق مجمع ایادی و یا باکثریّت آراء تحقّق یابد و این نه نفر یا بالاتّفاق یا باکثریّت آراء باید غصن منتخب را که ولیّ امر اللّه تعیین بعد از خود نماید تصدیق نمایند و این تصدیق باید بنوعی واقع گردد که مصدّق و غیر مصدّق معلوم نشود [یعنی رأی سرّی].

 

تعبیرات شخصی هر فرد، هر قدر بصیر و دانشمند باشد، نمی‌تواند با درک و بینش مصون از خطای حضرت ولیّ‌امرالله از این بیان مبارک برابری کند.  چگونه می‌توان تصوّر کرد که حضرت شوقی افندی که در تمام دوران قیادت خود در جمیع شئون به آنچه اراده و مشیّت حضرت بهاءالله و حضرت عبدالبهاء بود تمسّک کامل داشتند، استغفرالله نسبت به مسئلۀ تعیین جانشین خود که از الزم امور برای حفظ مصالح امر الله است بی‌دقّتی نشان داده باشند؟  غیر قابل تصوّر است که آن وجود نازنین شخصی را که فاقد شرایط مصرّحه در الواح وصایای حضرت عبدالبهاء است به جانشینی خود منصوب نموده باشند.  به همین منوال این نظر نیز مردود است که هیکل مبارک این انتصاب را به نحوی که خلاف نصّ صریح آن سند مقدّس است، از جمله تصدیق آن انتصاب از طرف نُه نفر ایادی منتخب امر الله "تا بعد از صعودش اختلاف حاصل نگردد"، انجام داده باشند.  پیشنهاد ضمنی ناقضین که حضرت ولیّ‌امرالله دستورات حضرت عبدالبهاء را نادیده گرفته و به نحوی غیر واضح و غیر مستقیم جانشین خود را منصوب فرموده‌اند دور از حقیقت و عاری از صداقت است.  بالعکس، این واقعیّت که حضرت شوقی ربّانی جانشینی برای خود تعیین نفرمودند، گویای اطاعت کامل هیکل مبارک از هر کلمه از کلمات الواح وصایای حضرت عبدالبهاء و نشانی از تصمیم نهایی آن حضرت است که فرد واجد شرایطی برای این انتصاب وجود نداشت.

 

بنا بر این پیروان ثابت‌قدم جمال ابهی باید اطمینان داشته باشند که پایان یافتن سلسلۀ ولاة امر نتیجۀ هیچ یک از تصمیمات و اقدامات ایادی امر الله بعد از صعود ناگهانی حضرت ولیّ‌امرالله نبود،  بلکه به این علّت بود که حضرت ولیّ‌امرالله با در نظر گرفتن وضع موجود و تمسّک دقیق به الواح وصایای حضرت عبدالبهاء، جانشینی برای خود تعیین نفرمودند.  این تصوّر نیز که مقام ولایت ممکن است مجدّداً استقرار یابد خیال باطلی است، حضرت عبدالبهاء می‌فرمایند:  "قبل از الف کسی سزاوار تکلّم بحرفی نیست ولو مقام ولایت باشد." و در همین بیان تصریح فرموده‌اند که "اگر اختلاف آرائی حاصل گردد بیت عدل اعظم فوراً حلّ مشکلات فرماید."  بیت العدل اعظم پس از تأسیس، بلافاصله اعلام داشت که "...طریق تعیین ولیّ ثانی امر بهائی وصیّ حضرت شوقی افندی ربّانی بکلّی مسدود و امکان تشریع قوانینی که تعیین من هو بعده را میسّر سازد بالمرّه مفقود است."

 

هرچند سلسلۀ ولاة امر الله به پایان رسیده است امّا عهد و میثاق الهی محفوظ است.  امر مبارک به پیشرفت خود ادامه می‌دهد و مجموعۀ تبیینات مشروح حضرت ولیّ‌امرالله راهنمای تصمیمات بیت العدل اعظم می‌باشد.  وحدت و انسجام امر الله مستحکم و تحقّق مشیّت غالبۀ جمال اقدس ابهی برای نوع بشر قطعی‌الوقوع است.  به فرمودۀ حضرت بهاءالله "انّه وضع امره علی اساس ثابت راسخ متین.  لا تزعزعه اریاح العالم و لا اشارات الامم."

 

*

 

یکی از سؤالات خاصّی که در نامۀ واصله مطرح شده مفهوم عنوان "اغصان"در آثار الهی است.  همان طور که حضرت ولیّ‌امرالله تأیید فرموده‌اند، این واژه در بعضی موارد بالاخصّ به اولاد ذکور حضرت بهاءالله اطلاق گردیده، ولی در عین حال در مواضع دیگر به طور اعمّ برای سلالۀ ذکور هیکل مبارک نیز بکار رفته است.  مثلاً حضرت عبدالبهاء در الواح وصایا حضرت شوقی افندی را "غصن ممتاز" می‌نامند.  اطلاق عنوان "غصن" به حضرت ولیّ‌امرالله بر اساس عناوینی است که جمال اقدس ابهی به پسران خود — غصن اعظم، غصن اکبر و غصن اطهر — اعطا فرموده‌اند.  در توقیعی که از طرف حضرت ولیّ‌امرالله به زبان انگلیسی صادر شده، هیکل مبارک توضیح می‌فرمایند که مقصود از کلمۀ اغصان "سلالۀ حضرت بهاءالله است" و در مرقومه‌ای دیگر حسین ربّانی، برادر حضرت ولیّ‌امرالله به عنوان "حفید حضرت مولی‌الوری، افنان و اغصانی که در الواح مقدّسۀ وصایا مذکور گردیده" توصیف شده است.  به این ترتیب کاملاً واضح است که عنوان اغصان یا غصن شامل حضرت شوقی افندی و سایر اخلاف ذکور حضرت بهاءالله نیز می‌گردد.  

 

اگر زمانی اخلاف ذکوری از سلالۀ جمال قدم پیدا شوند که متمسّک به عهد و میثاق الهی باشند، باز هم مقدور نخواهد بود که احدی از ایشان بر کرسی ولایت جالس گردد، چه همان طور که توضیح داده شد، بدون انتصاب از طرف حضرت شوقی ربّانی دعوی مقام ولایت امر امکان‌پذیر نیست و راهی نیز وجود ندارد که با اقدامی از طرف بیت العدل اعظم چنین انتصابی صورت پذیرد.

 

*

 

نکتۀ دیگر مربوط به زمان تأسیس بیت العدل اعظم است که در نامۀ واصله دقیقاً چنین مطرح شده است:  "یکی از مراحل تشکیل بیت العدل اعظم تشکیل محکمۀ رسمی بهائی می‌باشد.  در آثار حضرت ولیّ‌‌امرالله بر این مسئله تأکید بسیار شده است."

 

همان طور که مستحضرید، حضرت ولیّ‌امرالله توضیح فرموده‌اند که "حضرت عبدالبهاء در یکی از الواح اوّلیّۀ خود امکان تشکیل بیت العدل اعظم در زمان حیات خویش را مدّ نظر قرار داده‌اند".  حضرت مولی‌الوری آنچه را که لازمۀ تأسیس این مؤسّسه است بیان فرموده‌اند و تشکیل یک محکمۀ دینی جزئی از آن نیست.  می‌فرمایند:

 

بیت عدل اعظم به ترتیب و نظامی که در انتخاب مجالس ملّت در اوروپا انتخاب میشود انتخاب گردد و چون ممالک مهتدی شود بیوت عدل ممالک بیت عدل اعظم را انتخاب نماید و در هر زمان که جمیع احبّا در هر دیار وکلائی تعیین نمایند و آنان نفوسی را انتخاب کنند و آن نفوس هیئتی را انتخاب نمایند آن بیت العدل اعظم است و الّا تأسیسش مشروط به ایمان جمیع ممالک عالم نه مثلاً اگر وقت مقتضی بود و فساد نداشت احبّای ایران وکلائی انتخاب مینمودند و احبّای امریک و هند و سائر جهات نیز وکلائی انتخاب مینمودند و آنان بیت العدلی انتخاب مینمودند آن بیت العدل اعظم بود والسّلام.

 

در دوران سی و شش سالی که حضرت ولیّ‌امرالله به هدایت عالم بهائی و استقرار نظم اداری مشغول بودند، مراحل تکاملی مشخّصی را که مآلاً به تأسیس بیت العدل اعظم می‌انجامید معیّن ‌فرمودند.  فراهم ساختن بعضی از تمهیدات لازمه در این سبیل، مانند ازدیاد تعداد محافل روحانی محلّی و ملّی و انتصاب هیئت بین‌المللی بهائی، تا حدّ زیادی به مساعی خود احبّا بستگی داشت.  امّا اقدامات دیگری نیز بود که انجام آن به نیروهای فعّالۀ اجتماع وابسته بود و با وجود تمام کوشش‌های جامعۀ بهائی تحقّق آن مقدور نبود.

 

از جمله، حضرت ولیّ‌امرالله در سال ١٩٢٩ میلادی در توقیعی به زبان انگلیسی فرمودند:  "اگر چنانچه شرایط مناسبی بوجود آید تا احبّای ایران و احبّای کشورهای مجاور تحت سلطۀ اتّحاد جماهیر شوروی بتوانند وکلای ملّی خود را انتخاب کنند...آخرین مانع در راه تشکیل بیت العدل اعظم از میان برداشته خواهد شد."  مدّتی بعد متعاقب اخراج بهائیان از روسیّه به دستور مقامات آن کشور، از طرف هیکل مبارک در رقیمه‌ای به زبان انگلیسی چنین مرقوم گردید:  "زمانی که حضرت ولیّ‌امرالله به روسیّه اشاره فرمودند بهائیان در آن کشور زندگی می‌کردند، حال عملاً جامعۀ بهائی در آن کشور وجود ندارد.  بنا بر این تشکیل بیت العدل بین‌المللی نمی‌تواند به تشکیل یک محفل روحانی ملّی در روسیّه وابستگی داشته باشد."

 

به همین ترتیب حضرت ولیّ‌امرالله اهدافی برای تأسیس محکمه‌های بهائی، از جمله محکمه‌های ملّی در بعضی از کشورها و همچنین تشکیل محکمه‌ای در ارض اقدس به عنوان مرحله‌ای در تحوّل هیئت بین‌المللی بهائی که خود مقدّمۀ تشکیل بیت العدل اعظم الهی بود تعیین فرمودند.  به رسمیّت شناختن محفل روحانی ملّی مصر از طرف دولت آن کشور به عنوان یک محکمۀ مستقلّ بهائی از سال ١٩٢٩ میلادی پیگیری شده بود.  با گذشت زمان، تغییر اوضاع تشکیل این گونه محاکم دینی را غیر ممکن ساخت به طوری که هیئت ایادی در سال ١٩۵٩ در حین دعوت عالم بهائی برای انتخاب هیئت بین‌المللی بهائی و نهایتاً تأسیس بیت العدل اعظم چنین بیان نمودند:

 

ما میخواهیم به یاران اطمینان دهیم که برای تأسیس یک محکمۀ بهائی در ارض اقدس قبل از تاریخ تعیین شده برای انتخاب از هیچگونه کوششی فرو گذار نخواهد شد، ولکن باید توجّه داشته باشیم که حضرت ولیّ‌امرالله خود صریحاً اشاره فرموده‌اند که این هدف ممکن است به علّت تمایل شدیدی که در جهت مدنی شدن امور شرعی در این قسمت از دنیا وجود دارد تحقّق نیابد.

 

*

 

سؤال دیگری که مطرح گردیده مربوط به بعضی از وظایف و اختیارات بیت العدل اعظم است، وظایف و اختیاراتی که قبلاً به حضرت ولیّ‌امرالله تعلّق داشت.  در مورد حقوق ‌الله حضرت عبدالبهاء می‌فرمایند:  "تصرّف در حقوق جزئی و کلّی جائز ولی به اذن و اجازهٴ مرجع امر."  به همین ترتیب طرد روحانی ناقضین فریضه‌ای است که مرجع امر مبارک به عنوان یکی از وظایف خود جهت حفظ و صیانت امر الله در برابر کسانی که می‌کوشند وحدت آن را خدشه‌دار سازند انجام می‌دهد.  همه می‌دانیم که حضرت ولیّ عزیز امر الله در دفعات مختلف در دوران قیادت خویش، چه قبل و چه بعد از انتصاب حضرات ایادی امر الله، مجبور به طرد روحانی ناقضین گردیدند.  این مسئولیّت اکنون بر عهدۀ بیت العدل اعظم به عنوان مرجع امر که کلّ باید به آن توجّه کنند قرار گرفته است.  نحوۀ اجرای این وظیفه در سند "مؤسّسۀ مشاورین" توضیح داده شده است.

 

در این مورد، باید به خاطر آوریم که عالم بهائی پس از صعود حضرت ولیّ‌امرالله، هرچند آکنده از غم و اندوه بود، اما وحدت خود را در آن دوران حسّاس یعنی بین صعود آن حضرت و انتخاب بیت العدل اعظم حفظ نمود.  تنها حمله‌ای که به وحدت جامعه صورت گرفت حدود دو سال بعد از صعود هیکل مبارک از طرف چارلز میسن ریمی بود که در آن زمان یکی از ایادی امر الله بود و ادّعای ولایت کرد.  همان طور که می‌دانید ریمی اظهار نمود که انتصابش به ریاست هیئت تازه‌تأسیس بین‌المللی بهائی در سال ١٩۵١ بدین معنا بود که باید متعاقباً به ریاست بیت العدل اعظم برسد و نتیجتاً مقام دومین ولیّ امر را احراز نماید.

 

سخافت ادّعای ریمی کاملاً آشکار است و نیازی به توضیح مفصّل ندارد.  او در سال ١٩۵٧ از جمله ایادی امر الله بود که در ارض اقدس گرد آمدند تا مسیری را که می‌بایست پس از صعود ناگهانی حضرت ولیّ‌امرالله در پیش گرفته شود مورد بررسی قرار دهند.  ریمی شخصاً با امضای سندی که هیئت ایادی به اتّفاق آرا صادر نمودند، تأیید کرد که حضرت ولیّ‌امرالله جانشینی تعیین نفرموده‌‌‌‌‌‌اند.  او همچنین به عنوان یکی از امضاکنندگان سند مشابه دیگری موافقت کرد که ایادی امر الله مجتمعاً در مورد اینکه تکامل هیئت بین‌المللی بهائی چگونه و چه وقت به انتخاب بیت العدل اعظم منتهی خواهد شد تصمیم خواهند گرفت.  ریمی به مدّت دو سال به عنوان یکی از نُه نفر ایادی مقیم ارض اقدس، در مشاورات مربوط به توسعه و پیشرفت جامعۀ بهائی شرکت نمود.  سپس بدون هیچ مقدّمه و هشداری و بدون بحث و مذاکره با سایر ایادی همکارش، مدّعی مقام ولایت شد در حالی که هم فاقد شرط لازم و مصرّح در الواح مقدّسۀ وصایا یعنی انتصاب از طرف حضرت ولیّ‌امرالله بود، و هم اقدامش کاملاً منافی با بیان حضرت عبدالبهاء بود که فرموده بودند هیچکس حقّ تفوّه به چنین ادّعایی را ندارد.  هیئت ایادی با استفاده از اختیاراتی که بر طبق الواح وصایای حضرت عبدالبهاء به آنان اعطا شده بود، ریمی را به عنوان ناقض عهد و میثاق الهی از ظلّ امر اخراج نمودند.

 

*

 

پیروان اسم اعظم در مهد امر الله باید کماکان در تمسّک به عهد و میثاق الهی ثابت و راسخ باشند و توجّه تامّ مبذول دارند که مبادا تلقینات کسانی که تخم شک و تردید می‌پاشند موجب پریشانی افکار آنان شده و به مشاجره و اختلاف منجر شود و چنانچه مسائل غامضی برایشان پیش آید بلافاصله آن‌ را با بیت العدل اعظم در میان گذارند.  یاران الهی باید مخصوصاً دقّت کنند که با وسوسه‌های بقایای ناقضین و حامیان‌شان که می‌کوشند ایمان احبّا را متزلزل سازند اغوا نشوند.  در حالی که هدف ناقضین در گذشته تزییف مقام حضرت بهاءالله، حضرت عبدالبهاء و حضرت ولیّ‌امرالله بوده، حال سعی دارند مقام و مرجعیّت بیت العدل اعظم را مورد شک و شبهه قرار دهند.  علی‌الخصوص باید از کسانی بر حذر بود که حضرت عبدالبهاء در مورد آنان می‌فرمایند:  "...بلسان اظهار ثبوت و استقامت بر عهد میکنند ولی چون گوشی بیابند خفیّاً القای شبهه مینمایند."

 

طرفداران قلیل ریمی که در طیّ نیم قرن گذشته در اثر اختلافات داخلی به چند گروه رقیب تقسیم شده‌اند روز به روز ضعیف‌تر گردیده و اثر منفی قابل ذکری در توسعۀ امر الله نداشته‌اند.  اریاح منبعثه از اقدامات سخیفۀ این افراد قادر به انجام کاری جز لرزاندان چند شاخه‌ و برگ خشک و بی‌جان در شجرۀ تنومند امر الله نیست.  افراد زودباور، افرادی که درکی عمیق از تعالیم الهی ندارند و یا در عهد و میثاق ثابت و راسخ نیستند، آنان که تابع نفس امّاره‌اند و شهوت ریاست در دل می‌پرورانند ممکن است گمراه شده و از وصول به سرمنزل مقصود محروم گردند.  به احبّای عزیز توصیه می‌شود که با تمسّک تامّ به نصایح مکرّر مندرج در آثار الهی در حفظ و صیانت خود و جامعۀ اسم اعظم بکوشند.  حضرت عبدالبهاء می‌فرمایند:

 

مرجع کلّ کتاب اقدس و مسئلهٴ غیر منصوصه راجع به بیت عدل عمومی.  بیت عدل آنچه بالاتّفاق و یا باکثریّت آراء تحقّق یابد همان حقّ و مراد اللّه است من تجاوز عنه فهو ممّن أحبّ الشّقاق و اظهر النّفاق و اعرض عن ربّ المیثاق ولی مراد بیت العدل عمومیست که از طرف جمیع بلاد انتخاب شود یعنی شرق و غرب احبّاء که موجودند بقاعدۀ انتخاب مصطلحه در بلاد غرب نظیر انگلیس...

 

...از اساس اعظم امر اللّه اجتناب و ابتعاد از ناقضین است زیرا بکلّی امر اللّه را محو و شریعت ‌اللّه را سحق و جمیع زحمات را هدر خواهند داد ای یاران باید رحم بر حضرت اعلی و وفا بجمال مبارک نمود و بجمیع قوی کوشید که جمیع این بلایا و محن و صدمات و خونهای پاک مطهّر که در سبیل الهی مسفوک شده هدر نرود.

 

ای احبّای الهی بجان بکوشید تا امر اللّه را از هجوم نفوس غیر مخلصه محافظه نمائید زیرا چنین نفوس سبب میشوند که جمیع امور مستقیمه مُعوج میگردد و مساعی خیریّه بر عکس نتیجه میدهد.

 

دوستان حضرت رحمان در کشور مقدّس ایران که بیش از یک قرن و نیم در برابر حملات رؤسای امور و روحانیّون پایداری کرده‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌اند، بر مخاطرات حاصله از طغیان ازل و محمّدعلی فائق آمده‌اند، و از مخالفین حضرت ولیّ عزیز امر الله اجتناب نموده‌اند، به آسانی مباحث مغلطه‌آمیز و مضحک افرادی معدود را که برای جلب چند پیرو، خطای ریمی را مستمسّک قرار داده و با یکدیگر به رقابت برخاسته‌اند نادیده خواهند گرفت.  

 

در اعتاب مقدّسۀ علیا از جانب یاران و یاوران محبوب عالمیان در موطن جمال ابهی به دعا و مناجات مشغولیم.

 

[امضا:  بیت العدل اعظم]

ضمیمه دارد